سرویس سیاست مشرق - اینروزها، به واسطهی اعلام آغاز گام چهارم کاهش تعهدات برجامی جمهوری اسلامی، بار دیگر این پرسش، به پرسشی مهم در سپهر سیاسی کشور تبدیل شده، که آیا به پایان برجام نزدیک شدیم؟
در پیوند با همین پرسش، بار دیگر، مباحث و حتی مجادلات بعضا داغی بین موافقان و منتقدان برخاسته است، لیکن در این مقال، غرض این است که از نظرگاهی دیگر به برجام بنگریم و این که برجام چه نسبتی با دولت اعتدال دارد و پایان برجام دقیقا برای دولت به چه معناست.
اما برجام، تنها نام طرحی برای سیاست خارجی نبود و نیست، بلکه از ابتدا، پیوستهای مختلفی داشت که برآمده از دال مرکزی برجام است: نرمالیزاسیون.
نرمالیزاسیون، اسم رمز «ایدئولوژی زدایی» و «خنثیگری انقلاب» است، چنان که انقلاب صرفا یک وضعیت «استثنایی» بوده که در مقطعی از تاریخ ایران رخ داده و دوران آن محکوم به برگذشتن است و از این منظر، هر گروه، حزب، ساختار سیاسی یا دولتی که نشانی از تمایل به استمرار آن وضعیت «استثنایی» داشته باشد، در دیدگاه برجامی، نه تنها محکوم به فنا است که باید حتیالامکان محدود و بیاثر شود. این مفهوم از برجام، تنها گمانه و ارزیابی نیست، بلکه عقول منفصل دولت مجری برجام، چهرههایی از سنخ حجاریان، علویتبار و تاجیک آشکارا یا در لفافه آن را بیان کردهاند.
سعید حجاریان، در مقالهای در نشریه اندیشه پویا(شماره ۲۸، شهریور ۹۴، صص۴۳-۳۹)، یعنی چندماه مانده به انتخابات دور دهم مجلس که بعدتر به واسطهی مسایلی چون «فهرست بیبیسی» و «تکرار» و «رای دادن لیستی»، مجادلهانگیز شد، به صراحت دال مرکزی برجام، یعنی محتوا و عصاره آن را تشریح کرد:

او سپس تلویحا اذعان میکند که حمایت تمامقد اصلاح طلبان از روحانی در سال ۹۲، با هدف پیشبرد پروژهی «نرمالیزاسیون» بوده که به باور او، پیششرط «دموکراتیزاسیون» است:
اما این بخش از صحبت حجاریان، بسیار گویا است:
و دقیقا مفاهیمی چون «برجام ۲» و «برجام ۳» در اوج سرمستی از به نتیجه رسیدن برجام، از لسان رییس جمهور، از دل چنین تحلیل و چشماندازی بیرون آمد. هنوز از خاطر نبردهایم که تا پیش از زدن زیر میز توسط ترامپ، پروژههای عملیات روانی دیگری همپیوند با پروژه اصلی، راسا توسط خود رییس جمهور دنبال میشد که از آن جمله، بحث «دولت با تفنگ» بود که در تیرماه سال ۹۶، تنها چند هفته بعد از انتخاب مجدد به ریاست جمهوری در جمع فعالان اقتصادی انجام شد.[۲]

این سخنان روحانی را، در اوج احساس قدرت از انتخاب دوباره، برخی تحلیلگران و اهل نظر، کلید زدن دوباره بحث «نرمالیزاسیون» در همان بادی امر، تعبیر کردند، چرا که یکی از موانع اساسی سر راه این پروژه، نهادهای انقلابی هستند که به زعم تئوریپردازان نرمالیزاسیون، به واسطهی ماهیت انقلابی خود، حاملان وضعیت «استثناء» هستند که باید از آن عبور کرد. همین نهادها، بزرگترین مانع بر سر راه «ایدئولوژی زدایی» کامل و هضم تمام در پیکرهی نظام سرمایهداری جهانی هستند.
از همان اواسط دولت اول روحانی، شمار زیادی از منتقدان دولت این دغدغه را (البته به درستی) مطرح میکردند که دولت کل کشور و امورات ان را در حوزه خارجی و داخلی به برجام گره زده است و این تبعات خوبی در آینده نخواهد داشت. برخی حتی واژه «برجامیزه» کردن کشور ذیل دولت اعتدال را مطرح میکردند، لیکن احتمالا بسیاری از این منتقدان متفطن به این مساله نبودند که این مساله نه «عارضی» که «ذاتی» دولت روحانی است و اصولا مبنا و فلسفه روی کار آمدن آن بوده است، چرا که برجامیزه کردن، پوششی بر ذات کلانپروژه دولت اعتدال، یعنی نرمالیزاسیون در همه حوزهها بوده است و این دقیقا امری است که حجاریان در همان مقاله اندیشه پویا به صراحت ترسیم کرده بود.
بسیاری، تا همین امروز، گمان میبرند که ظهور حسن روحانی در فضای انتخاباتی سال ۹۲، که تقریبا دیرهنگام و چراغخاموش رقم خورد، و بعد روند شکلگیری دوگانه روحانی-عارف و کنار رفتن عارف به نفع روحانی، از سوی مقابل تشتت در جریان اصولگرایی بر سر وحدت، و عواملی از این دست، دلایل اصلی روی کار آمدن روحانی در سال ۹۲ بوده است. البته همه این عوامل در رییسجمهور شدن روحانی دخیل بودهاند، اما پروسه تبدیل حسن روحانی به رییس جمهور ایران، محصول یک طراحی بسیار پیچیده و چندلایه بود که پروژههای اصلی و فرعی برای دوران ریاست جمهوری او نیز از قبل به دقت تدوین شده بود.
در سایت خبری بخوانید: برترین اخبار سیاسی ایرانی و خارجی

درباره این پروژه شاید در سالهای آینده بتوان صریحتر و دقیقتر سخن گفت، اما همین قدر کافی است که بدانیم حسن روحانی محصول اجماع طیفی از جریانهای سیاسی داخلی، بخشی قدرتمند و بانفوذ در درون ساختار سیاسی کشور و البته طرفهای غربی بود که همه آنها روی همان ابر-پروژه، یعنی «نرمالیزاسیون» توافق کرده بودند. شاید نمود و خروجی این ائتلاف سهوجهی در هیچکجا به اندازهی تصویب بیست دقیقهای برجام در صحن مجلس و عملا نادیده گذاشتن شروط نهگاه و هشدارهای رهبر انقلاب، تجلی نیافت.


در طراحی دقیق این پروژه، یک نوک قله یخ وجود داشت (و دارد) که قرار بود نظر و توجه همگان را به خود جلب کند، که این نوک، همان طرح برجام در سیاست خارجی است. اما در زیر سطح آب، چندین پروژهی همبسته و همراستا، در فضای داغ سیاسی حول برجام سیاست خارجی، به طور همزمان کلید خورد که بستر آنها اقتصاد، مسایل اجتماعی، فرهنگ و آموزش و پرورش بود.
همه این پروژهها و طرحها ذیل چتری به نام برجام به یک انسجام محتوایی و درونی رسیده است که هدف غایی همه آنها «نرمالیزاسیون» و در تکمیل آن، وادار کردن نظام به تسلیم و استحاله در نظام سرمایهداری جهانی است. از این رو، گرچه شاید با ایستادگی نظام و ملت، تا حد زیادی آن شتاب اولیه از این ابرپروژه در وجه سیاسی آن گرفته شد، و گرچه احتمالا طرفهای خارجی آن نتیجه مورد نظر را (برخلاف پیش بینیها و همه چینشهای انجام گرفته برای تحقق آن) نگرفتند، اما همچنان برجام چتری بر سر ابر-پروژه پیشگفته است و از این رو، ائتلاف سهگانهی پیشگفته، همه تلاش خود را برای حفظ این چتر، حتی با وجود پارگیهای شدید بر پیکرهی آن، به کار خواهند گرفت و حتی تلاشهای عجیب و بیوقفه برای تحقق فازهای تکمیلی برجام از جمله «پالرمو» و «سی اف تی» را باید تلاشی در جهت ترمیم برجام و احیای دستاوردهای حاصلنشده از آن، در نظر گرفت. چرا که، وقتی نظام تصمیم گرفته از ظرفیتهای واکنشی مندرج در خود برجام برای مقابله به مثل در برابر پیمانشکنی و بی تهعدی طرفهای مقابل استفاده کند، از چشمانداز طرف مقابل، یکی از روشهای کاستن از دامنهی تحرک متقابل جمهوری اسلامی، درگیر کردن آن در زنجیرهای از تعهدات جدید است که از قضاء دایرهی تحرکات ضدتحریمی ایران را هم تنگتر خواهد کرد.
زمانی در سال ۹۳، روحانی در یکی از سخنرانیهایش، با اعتماد به نفس و آن لبخند معروف گفت: ««والله و بالله و تالله که سالهای ۸۴ تا ۹۲ گذشت و دیگر تکرار نمیشود.»

و البته منظور او را نه صرفا تکرار دوران شخص محمود احمدینژاد، که با توجه به تعاریف حجاریان در ابتدای متن، باید دوران «حاملان وضعیت استثنایی» (مفهوم نرمالیزاسیون-طلبان برای انقلابیگری) دانست. اما مطایبهی روزگار با روحانی در این است که این روزها آنچه که بیش از هر نگرانی دیگری در اظهارات حامیان دولت برجسته است، ترس از بازگشت یک چهره «پوپولیست» در بستر ناکارآمدی و انفعال دولت برآمده از ائتلاف اعتدال-اصلاحات است. لازم به ذکر نیست که «پوپولیست» هم در زبان زرگری این جماعت، هر آن تفکری است که بخواهد کشور را خلاف نسخههای «تجویزی» و «قول و قرار» های پیشین هدایت کند.
[۱] http: //akharinkhabar. ir/analysis/۲۰۳۰۰۰۷
[۲] https: //www. radiofarda. com/a/o۲-ouhani-on-privatizations/۲۸۵۷۳۹۳۰. html