بنزین گران شد. تنها چند ساعت پیش از اجرای طرح افزایش قیمت بنزین، جلسهای برگزار شد و تعدادی از نمایندگان رسانهها در جریان اجرای این طرح قرار گرفتند. تاکید شد که تا پیش از اعلام رسمی، که یک دقیقه پس از اعمال گرانی رخ داد، هیچ خبری حتی در حد خبرهای غیررسمی منتشر نشود.
روشن بود که این شیوه برخورد با پدیدهای که مدتهاست تبدیل به یک پدیدار سیاسی شده است، تبعاتی غیرقابل پیشبینی داشته و فضا را هیجانی میکند.
محمدجواد ظریف یک بار به طرفهای غربی گفته بود که هیچ گاه یک ایرانی را تهدید نکنند و حالا همه باید به این جمله، یک بند دیگر هم بیفزایند: هیچگاه یک ایرانی را در برابر عمل انجام شده قرار ندهید.
تقریبا همه اقتصاددانان و صاحبنظران اقتصادی بر این نکته تاکید دارند که قیمت بنزین در ایران باید واقعی شود. درست مانند بسیاری دیگر از قیمتها که نیاز است به نرخ جهانی دادوستد شود. منطق حکم نمیکند که بنزین در ایران از نرخ آب ارزانتر باشد اما پوپولیسم و نگرانی از تبعات گرانی همواره دولتها را واداشته تا به جای افزایش تدریجی قیمت و یا حتی آزادسازی قیمتها، به قیمتگذاری دستوری روی بیاورند که نتیجهاش میشود مسدود شدن اتوبانهای شهرهای بزرگ و کوچک و اعتراضاتی که نتیجهای جز تضعیف موضع ایران در سطح بینالمللی ندارد.

واقعیت این است که در جهان رسانهای شده امروز، هر تصمیمی یک پیوست رسانهای میخواهد. پیوست رسانهای گرانی بنزین، فارغ از اینکه بهتر بود اساسا به طور تدریجی در سالهای مختلف رخ میداد، این است که سناریوهای مختلف با مردم در میان گذاشته شده و به جای تکذیب گرانی به طور پیوسته، از افزایش قیمت دفاع شده و حتی به مردم توضیح داده میشد که دولت چارهای جز افزایش قیمت ندارد.
بگذارید یک بار برای همیشه همه ما ایمان بیاوریم که پوپولیسم و محبوبیتهای کاذب نمیتواند کاری از پیش ببرد؛ باید صادق بود و صریح. در عصر رسانه تصمیمات را یا باید جلوی چشم مردم بگیرید یا اگر از شفافیت گریختید، گامهای چراغ خاموشتان را با ماشینهای خاموش جواب میدهند
دولت نباید خود را مدیرعامل شرکتی بداند که سهامدارش نیست. نباید خود را مجری تصمیماتی بداند که دیگران برایش میگیرند. شاید بهتر بود مقامات دولتی به مردم توضیح بدهند که چرا و چگونه قرار است بنزین گران شود. شاید در این صورت، اینطور «شوک بنزین» فراگیر نمیشد، طوری که حتی نمایندگان همسو با دولت در مجلس نیز حاضر به دفاع از تصمیم دولتیها نباشند.
چشم بستن بر روی افکار عمومی و توصیه مداوم به رسانهها درباره اینکه خبری را منتشر نکنید و چیزی نگویید، نمیتواند در وضعیت امروز کشور گرهگشا باشد. سیاستهایی که پشت درهای بسته اتخاذ میشود، بیرون آن درها التهابآفرین است. مردمی که با هشیاری در برابر شیطنتهای موذیانه دونالد ترامپ ایستادند و گرانی دلار تا مرز ۶۰۰درصد را تاب آوردند و واکنشی که مورد نظر واشنگتن بود را از خود نشان ندادند، حتما آنقدر آگاه بودند که بتوانند نیاز دولت به افزایش قیمت بنزین را درک کنند.
در خبری بخوانید: پربازدیدترین خبر های سیاسی در ایران و جهان
مشکل ویروس پوپولیسم در سیاست اما این است که مردم را فاقد سطح کافی از هشیاری درنظر میگیرد و میخواهد با روشهای فریبنده، محبوبیت خود را حفظ کند. این محبوبیت شش سال با تثبیت نرخ بنزین رقم میخورد، اما پس از سالها، ناگهان ورق برمیگردد و پوپولیسم، این بار با پشت کردن به افکارعمومی روی دوم خود را نشان میدهد.
آنها که در همه این سالها خرسند از ارزان بودن بنزین به دولت خرده نمیگرفتند که چرا بنزین را براساس قانون گران نمیکنی و میترسیدند که انگ هواداری از تورم به آنها بچسبد، امروز حق ندارند دولت را متهم کنند که چرا به گرانی یکباره بنزین روی آوردی. پوپولیسم محبوبیتزا، روی دیگری هم دارد و آن هم ابتلا به همان سندرومی است که گاهی عشق را به تنفر تبدیل میکند.
با این همه، امروز وقت گلایه نیست. باید تدبیر کرد؛ تدبیری از جنس رسانهای. باید با مردم شفاف بود. باید برایشان گفت که کسری بودجه شدید دولت چه تبعاتی دارد. باید بدون تعارف توضیح داد که وضعیت فروش نفت چقدر پایین آمده و معنای این وضعیت چیست. باید دلایل تصمیم بنزینی دولت را تشریح کرد. نباید با روشهای پوپولیستی، گرانی بنزین را به کمک هزینههای اقشار کمدرآمد گره زد و مردم را واداشت را به یاد دولت بیاورند که از قدرت تحلیل بیشتری نسبت به آنچه برخی میپندارند، برخوردارند.
روش رسانهای مواجهه با اعتراضات بنزینی این چند ساعت، چشم بستن بر خشم مردم که در ماشینهای خاموش خود را به نمایش میگذارد نیست. باید با مردم همراه شد اما در این همراهی صادقانه مشکلات را گفت. باید مصدق وار عمل کرد، وقتی در اوج تحریم بریتانیا از مردم کمک خواست و مردم حتی طلاهای خود را از دست درآورده و به او دادند.
این مردم صداقت را با صداقت جواب میدهند. بگذارید وقتی در اتومبیلهای خاموش خود نشستهاند، به این فکر کنند که چرا باید بنزین گران میشد و چرا چارهای دیگری جز اینکه دست از سر نفت برداریم و روی پای خود بایستیم نداریم. بگذارید به این فکر کنند که شاید خرسندی اشتباهشان از ارزانی بنزین در این سالها عامل خشم ناگهانی از گرانی سوخت شده است. بگذارید یک بار برای همیشه همه ما ایمان بیاوریم که پوپولیسم و محبوبیتهای کاذب نمیتواند کاری از پیش ببرد؛ باید صادق بود و صریح. در عصر رسانه تصمیمات را یا باید جلوی چشم مردم بگیرید یا اگر از شفافیت گریختید، گامهای چراغ خاموشتان را با ماشینهای خاموش جواب میدهند.